*دانلود سرا* دانلود:بازی+برنامه اندروید.آیپد.نوکیا.آیفون.تم.فیلم-آهنگ
| ||
|
خواهرم دوستشو آورده خونه.مامانم هیچی نگفت
. . . دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم..
. . .
دختر خاله به بچشون اشاره کردن و گفتن بچم خیلی با ادبه و فحش نمیده و کودک در جواب گفتن خفه شو . . .
. . . مامانم رفته مسافرت , خونمون از فرط شلوغی و کصافط , مثه خرابه های هیروشیما , بعد از انفجاره بمبه ! . . . بابام : آب یخ نخور چاق میشی!!!! . . . داشتم برای امتحان دانشگاه ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!! . . . یه رفیقی داشتم خیلی کمبود محبت داشت . . . پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی 3 میلیون ! . . . ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﺩﻡ . . . اقا پدرم یهو اومد تو اتاقم بهم گفت . . . یه داداش کوچیکم (6 سالشه) تو یه فرشته کوچولویی! میگه نه, من یه خدام !!!!! . . . بچم دو سالشه الان یه ماهه به من میگه دایی محسن . . . یکی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من . . . داره رعدوبرق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه.. . . . نشسته بودم یه هو مامانم از آشپزخونه اومد، بی مقدمه شروع کرد درباره فلفل صحبت کردن که: میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه؛ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد . . .
خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود ، برق رفت به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد و این حرفا گفت شمارش چنده گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم !!! (کاملا واقعی) . . . یکی از دغدغه های بچگیم این بود که میرفتم دستشویی نمیدونستم کدوم طرفی باید بشینم… . . . امروز ناهار آبگوشت داشتیم طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد ! … مامان از تو آشپزخونه داد میزنه : چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟ صد بار گفتم استخونا برا باباتونه !! . . . شامپو خریدم روش نوشته: این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید! من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم،خدا خیرشون بده آگاهم کردن . . . اینایی که هر کاری در توانته براشون انجام میدی آخرش بهت میگن : مگه من ازت خواستم ؟؟؟ ” یعنی با آر پی جی ” بزنی لهشون کنی بازم کمه… خالی نمیشی !!!! . . . وقتی می پرسی چیزی میخوریین ؟ اونی که میگه : من یکی دو لقمه باهات میخورم… جدا موجود ترسناکیه )) . . . میدونی لذت بخش ترین لحظه زندگی کیه وقتی یه عطسه میکنی از ته دل یعنی انگار ری استارت میشی ! . . . مامان بزرگمو بردن رادیولوژی اومده میگه خیلی خوب بود، خوب شدم ! . . . واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکلگشا هم بشه مشکل یه ملت؟ . . . یه سوالی از صبح تا حالا ذهن مارو درگیر کرده ببینین شما میتونین بهش جواب بدین؟ اگه “مردان آنجلس” یه زن همراهشون بود بازم میتونستن ۳۰۰سال با خیال تخت بخوابن!؟ . . . من شخصا به خودکشی اعتقاد ندارم، مگر اینکه پسوُردم لو بره! . . . مامان بزرگم خیلی مریض بود و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت: آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی . ۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند! =)) . . . ﻫﯿﭻ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍﮐﺴﭙﻠﻮﺭﺭ، ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻪ، ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﮕﻪ ! . . . یکی بیاد به مامانم بگه من شکمو نیستم فقط نسبت به غذاهای توی یخچال احساس مسئولیت میکنم . . . یه جوری درباره آدما قضاوت کنید که اگه یه روزی خلافش بهتون ثابت شد شرمنده خودتون نشید ! . . . پسر داداشم ۸ سالشه معلم مدرسشون تلفن کرده به مامان بچه گفته شما به این بچه چی یاد میدین؟ ازش پرسیدم چهار مزه اصلی چیه؟ پسرتون میگه: خیارشور/چیپس/ ماست موسیر/ زیتون! . . . تلفن خونمون زنگ خورد برداشتم بجا اینکه بگم الو بله گفتم بلو اله طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام . . . یکی از سرگرمی های مورد علاقم اینه که یه پچه ی ۳ تا ۶ ساله رو بغلش میکنم و دور خودم میچرخم تا سرش گیج بره ، بعد میذارمش رو زمین تا راه بره بعد میشینم نگاه میکنم که چطور هی میخوره به در و دیوار …:D حتما امتحان کنید ! . . . از کسانی که تو کامپیوتر شون فایلها رو با اسمهایی مثل hjkhkjkh ذخیره میکنن توقع اتاق مرتب و جمع و جور نداشته باشید )) . . . رفتم گلفروشی گفتم آقا این گل طبیعیه؟ یه دختر بچه ۵ ساله ای اونجا بود گفت پــَ نَ پــَ سزارینه!! به جون خودم من تا ۱۲ سالگی فکر میکردم بچه ها رو لک لک ها از آسمون میارن ! . . . وقتی داری به شدت دنبال چیزی میگردی همون چیزی رو پیدا می کنی که دفعه پیش شدید دنبالش می گشتی . . . بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم که فهمیدم جایزه ها رو مامانم می خریده می داده به معلما . . . ﻣﻦ ﻫﺮﭼﯽ ﺻﺒﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺭﻭ ﻏﻠﺘﮏ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺸﺪ . . . ﺍﻻﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﮐﻪ ﻏﻠﺘﮏ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭﻡ ﺧﻼﺹ ﺷﻢ ﺑﺮﻩ |: . . . از تفریحات نسل ما : بچه که بودیم می رفتیم از این بستنی لیوانیا میخریدیم وختی میخوردیم لیوانشو میذاشتیم بین گلگیر و تایر تا وقتی که حرکت میکنیم صدا موتور گازی بده ! . . . گوشی ام رو گذاشتم رو airplane mode از طبقه ۱۲ ام پرتش کردم تو هوا افتاد خورد و خاکشیر شد… نمیدونم این چه قابلیت مسخره ایه! کار نمیکنه که…:| . . . مامانم اگه حوصلش سر بره یه پرتقال میگیره پوست میکنه و با چاقو هر تیکه از پوستشو به هزار تیکۀ کوچکتر تبدیل میکنه تا اینکه ما بریم نجاتش بدیم. . . . الان یکی زنگ زده میگه : چطوری پسره خوشتیپِ خوش اندامِ تو دل بروِ با نمکِ خواستنى ؟ نشونی هارو درست داد ، ولی شماره رو اشتباه گرفته بود .. . . . از گفت و گوهای رایج من و مامانم میتوان به گشنمه و کوفت بخوری اشاره کرد . . . وقتی بارون میاد همه یاد عاشقی میفتن و رمانتیک میشن نمیدونم چرا من فقط یاد آهنگ بارو بارو باروننننننن میفتم ! . . . اینایی که زنگ میزنن از خواب بیدارت میکنن بعد میگن عه ببخشید خواب بودی ؟؟ دانشمندا هنوز در موردشون به نتیجه خاصی نرسیدن . . . یه بار نشد بریم تو صف عابر بانک کند ذهن ترین آدم خاورمیانه جلوی ما نباشه . . . ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﭘﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ یا اتوبوس ﻫﺴﺖ ﺩﺭ هیچ عملیات مافوق سری نیست ! . . . داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا ؟؟! گفتم بیرون ! برگشته میگه: خوب جای دیگه نریا ! . . . تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!:))) . . . پانتومیم بازی میکردیم دخترخالم رفت هی ادا اطوار در اورد بعد سه رب هیشکی نفهمید اخر گفتیم خب چیه؟ گف تیکه کلام مهران مدیری که میگف میشه بسه؟ . . . تمام وسایل و امکانات زندگی ما رو مامانم می ذاره “همون جا” کلا همه چی و هر چی که می پرسی جوابش همون جاست! . . . یادتون باشه ” از اومدن یکی تو زندگیتون ذوق مرگ نشین… تا وقتی که تنهاتون گذاشت و رفت….دق مرگ نشین……! . . . لذتی که توی باز و بسته کردن درِ باتریِ کنترل تلویزیون موقعِ تماشای تلویزیون هست، توی تماشای خود تلویزیون نیست ! . . . یکی از دشواریها زمان بچگیم این بوده که نمیدونستم خوشگل درسته یا خوشکل…O_o . . . چشمم دیگر آب نمیخورد لـامـَصـَب رانـــــی اَم گرفتم نخورد . . . پشه محترم! اصلا مهم نیست که تو این سرما هنوز زنده مانده ای مهم اینه که صفحه موبایل من سولاریوم نیست که شبا بیای جلوش خودت رو برنزه کنی! . . . از خونه همسایه بوی کیک اومد بعد بوی آش رشته اومد الان هم بوی قرمه سبزی میاد. می خوام برم در بزنم بگم ما به جهنم، خودتون اسهال می شین بدبختا! . . . یه روز هـم باید این سازنده ی جمله : ” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ” رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش همه هــــم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلـوا درست کنه ؛ بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش . . . دقت کردین !؟ گل کلم در ترشی حکم پسته در اجیل رو داره ! نظرات شما عزیزان:
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |